مدرسه ملی سینمای ایران: وضعیت مناسب سالنهای سینما به لحاظ فنی و مطابقت با استانداردها و تکنولوژیهای روز و جهانی نمایش، در دهه اخیر بیش از هر زمان دیگری میان اهالی سینما، صاحبان فیلم، تهیهکنندهها و البته مخاطبان سینما اهمیت پیدا کرده است و مدرسه ملی سینمای ایران نیز قصد دارد تا کارگاه آموزشی «استانداردهای نمایش برای متصدیان فنی و مدیران سالنهای سینما» را جهت ارتقای دانش فنی و عملی این حوزه و انتقال علم روز برگزار کند. از همین رو با محمدحسین فرج، مدیرکل دفتر توسعه فناوری، سینمایی و سمعی و بصری در رابطه با ضرورت اقدامات لازم در این زمینه و برگزاری کارگاه آموزشی مرتبط با آن توسط مدرسه ملی سینما گفتگوی کوتاهی داشتیم.
١-سیستم اکران و نمایش در سینماهای ایران را نسبت به استانداردهای موجود در حوزه صدا و تصویر چطور ارزیابی میکنید؟
ما مشکل عمدهای در این حوزه نداریم. سینما شهر در سینماهای ما در بحث اکران و نمایش اسبابی را جهت ارتقای سیستمهای نمایش داخل سالنها فراهم کرده است که شرایط خیلی خوبی را ایجاد میکند برای اینکه ما شانه به شانهی دنیا حرکت کنیم.
مهمترین عاملی که عموما ما را به یک عدم کیفیت میرساند این است که ما قواعد و قوانین و انظباط کاری را در سالنهایمان رعایت نمیکنیم. به عنوان مثال هر سه ماه یکبار تست فنی انجام نمیدهیم، نور سیستمهای نمایش را اندازه گیری نمیکنیم، به عبارتی روشهای نگهداری از سالنهایمان را یا بلد نیستیم و یا بدلیل هزینه داشتن انجام نمیدهیم. در حال حاضر نیاز داریم شرکتی وجود داشته باشد تا هر سه ماه یکبار مسایل فنی کل سینماهای ایران را مورد بررسی قرار دهد و رفع نواقص کند. در اینصورت است که بلندگوهایی که بر دیوار نصب هستند مشکلی ایجاد نمیکنند.همین بلندگوها در همه جای دنیا بر دیوار نصب است، ولی آنها برای اینکه بتوانند فیلم بعدی را در سالنهایشان نمایش بدهند باید مدرک سلامت فنی ماه گذشته را به پخشکننده ارائه کنند مبنی بر اینکه سینما شرایط فنی لازم برای اکران را دارد، ولی ما اینکار را نمیکنیم. ضرورت دارد شرکتی به عنوان ”شرکت کنترل کیفی سالنهای سینما”داشته باشیم که یک سیستم کنترل کیفی توسط متخصصین فنی بناگذاری شود. با این تفاسیر ما مشکل ساختاری در سالن ها نداریم به خصوص سالن های جدید. صدای سینماهایمان نیز به همینطور است. باید دائما به روزرسانی شوند. به سینمایی که شش ماه از تست فنیاش میگذرد، نباید فیلمی برای نمایش در اختیارش قرار دهیم.
٢-نظر شما در مورد چرخه Post production تا اکران و نمایش در ایران چیست؟
معضل سینمای ایران این است که قاعدهمند نیست و مسائل فنی بر اساس یک قواعد حرکت نمیکند.
تا همین یکسال پیش به کسی که میخواست یک لابراتوار دیجیتال افتتاح کند، ابلاغ نمیکردند که باید دیوار اتاق و تصحیح رنگ چه رنگی باشد و استانداردهای ابزاریاش چه باشد. از یکسال و نیم گذشته ما (معاونت توسعه و فناوری سازمان سینمایی) یک استانداردهایی تعریف کردیم و گفتیم هرکس میخواهد در این حوزه فعالیت کند باید دارای این شرایط باشد و بعد مجاز به اخذ مجوز کار از طرف ما خواهند بود. خب تعدادی هم آمدند و با فشار در حال انجام اینکار هستند و اجبار میشوند که در محیط کارشان استانداردها را ایجاد و رعایت کنند. اما تعداد آدمهایی که خارج از سیستم کار میکنند انقدر زیاد است که چون مالیات نمیدهند و کسی هم نمیرود بگوید چرا رنگ دیوارت غیر استاندارد است، مبلغ کمتری دریافت میکنند بنابراین تهیه کننده برای صرفهجویی در هزینه با آنها کار میکند. اصلا چرا ما باید به این فکر کنیم کیفیت post production خوب است یا بد است؟ مگر فیلم و تولید فقط برای ما است؟ شخصی سرمایهگذاری میکند و متاسفانه با کسی کار میکند که در قبال اینکه قرارداد به صرفهای میبندد فاقد شرایط اصلی استاندارد است. این امر ماحصل ماجراجوییهای فردی و شرایط اقتصادی است که نمیخواهند در سینما هزینههای یک سینمای استاندارد و متناسب با شرایط تولید را بپردازند. با این حساب میتوان ادعا کرد در Post production در وضعیت دوگانهای قرار داریم. از شما میپرسم که یک تدوینگر برای کدام شرکت کار میکند؟ هیچ جا. فردی کار میکند. برای جلوگیری از این اتفاق باید نظامهای مشخص دقیق تولیدی و روند کاری داشته باشند و تهیه کننده از ساختار بیرون نرود. تدوینگر باید درون یک نظام ساختاری قرار بگیرد و آنجا قرارداد ببندد.
٣-برگزاری کارگاهها و دوره های آموزشی برای متصدیان فنی و مدیران سالن های سینمایی تا چه اندازه میتواند در بهبود کیفیت اکران در سینماهای ایران مفید باشد؟و چه راهکارهایی برای مثمر ثمر بودن آن پیشنهاد میکنید؟
این یک اتفاق خوب است که مدرسه ملی دارد آن را اجرا میکند ولی چنین امری نیاز به تداوم دارد. ما در کشور ۵٠٠ سالن سینمایی داریم و برگزاری چنین کارگاههایی باید با حضور مدیران تمامی سالنها انجام بگیرد. این سینماها هرکدام مسئولانی برای نمایش، رسیدگی به امور داخلی سالن و … دارند که اگر ما شاخص را بر ٣٠٠ سینما بگذاریم و از هر سینما سه نفر را برای آموزش فرا بخوانیم، چیزی حدود ٩٠٠نفر شرکت کننده خواهیم داشت که باید اکثریت آنها در ورکشاپها حضور داشته باشند.
لازم است با سازمان سینمایی هماهنگی انجام شود که برای مثال ما از مدیران این لیست از سینماها دعوت کردیم. سازمان به سراغ آنها برود و بگوید اگر در جلسه بعد شرکت نکردید اجازه ادامه فعالیت ندارید، یا فیلمهای شاخص و پرفروش را برای اکران به شما نمیدهیم. آیا میتوانیم چنین مکانیزمهایی را طراحی کنیم؟ آموزش باید مبتنی بر یک رفتار باشد، اگر آن رفتار را ایجاد نکنیم آموزش مثمر ثمر نخواهد بود. ما در یک سازمان کاملا تخصصی هستیم،اگر یک نفر نمیخواهد رفتارهای تخصصی مبتنی بر آموزش را در سازمان ما پیاده کند باید کنار گذاشته شود. آموزشی که مدرسه ملی در جریان کار قرار داده است خیلی کار بزرگی است، اما برای اینکه بتواند آن شکل اثرگذاری را در ساختارهای تولیدی،اکران و نمایش ما وارد کند، نیازمند رفتار مکملی هم هست که باید از طریق سازمان سینمایی این رفتارهای فنی و تخصصی تعیین گردد.
۴-ورود مدرسه ملی سینما به موضوعاتی از این دست را چطور ارزیابی میکنید؟
به طو کل باید بگویم یک مرکز مدیریتی مانند مدرسه ملی از جهت آموزش میتواند خیلی راهگشا باشد به شرط اینکه تمرکز خود را فقط روی آموزش قرار ندهد.
نظر خود را بنویسید